×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

از چه خاموش نشستی صلواتی بفرست

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

× به چشمانت بياموز كه هركس ارزش ديدن ندارد
×

آدرس وبلاگ من

sayyed.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sayyed

سخن معروف رسول الله دربارۀامیرالمومنین(ع)

ابوبصير مى گويد:از امام صادق (ع ) در مورد سوره والعاديات پرسيدم ، امام (ع ) فرمود: اين سوره در ماجراى وادى يابس (بيابان خشك ) نازل شده است . پرسيدم : قضيه وادى يابس از چه قرار بود.

امام صادق(ع) فرمود: در بيابان يابس دوازده هزار نفر سواره نظام بودند، با هم عهد و پيمان محكم بستند كه تا آخرين لحظه ، دست به دست هم دهند و حضرت محمد (ص) و على(ع) را بكشند.

جبرئيل جريان را به رسول خدا(ص) اطلاع داد. حضرت رسول(ص) نخست ابوبكر و سپس عمر را با سپاهى چهار هزار نفرى به سوى ايشان فرستاد كه البته بى نتيجه بازگشتند.

پيامبر(ص) در مرحله آخر على(ع) را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوى وادى يابس رهسپار نمود. حضرت على (ع) با سپاه خود به طرف بيابان خشك حركت كردند.

به دشمن خبر رسيد كه سپاه اسلام به فرماندهى على(ع) روانه ميدان شده اند. دويست نفر از مردان مسلح دشمن به ميدان آمدند. على(ع) با جمعى از اصحاب به سوى آنان رفتند. هنگامى كه در مقابل ايشان قرار گرفتند. از سپاه اسلام پرسيده شد كه شما كيستيد و از كجا آمده ايد و چه تصميمى داريد؟ على(ع) در پاسخ فرمود:  من على بن ابى طالب پسر عموى رسول خدا، برادر او و فرستاده او هستم ، شما را به شهادت يكتايى خدا و بندگى و رسالت محمد(ص) دعوت مى كنم . اگر ايمان بياوريد، در نفع و ضرر شريك مسلمانان هستيد.


ايشان گفتند: سخن تو را شنيديم ، آماده جنگ باش و بدان كه ما، تو و اصحاب تو را خواهيم كشت ! وعده ما صبح فردا.

على(ع) فرمود: واى بر شما! مرا به بسيارى جمعيت خود تهديد مى كنيد؟ بدانيد كه ما از خدا و فرشتگان و مسلمانان بر ضد شما كمك مى جوييم : ولا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم

دشمن به پايگاههاى خود بازگشت و سنگر گرفت . على(ع) نيز همراه اصحاب به پايگاه خود رفته و آماده نبرد شدند. شب هنگام ، على(ع) فرمان داد مسلمانان مركب هاى خود را آماده كنند و افسار و زين و جهاز شتران را مهيا نمايند و در حال آماده باش كامل براى حمله صبحگاهى باشند.


وقتى كه سپيده سحر نمايان گشت ، على(ع) با اصحاب نماز خواندند و به سوى دشمن حمله بردند. دشمن آن چنان غافلگير شد كه تا هنگام درگيرى نمى فهميد مسلمين از كجا بر آنان هجوم آورده اند. حمله چنان تند و سريع بود، قبل از رسيدن باقى سپاه اسلام ، اغلب آنان به هلاكت رسيدند. در نتيجه ، زنان و كودكانشان اسير شدند و اموالشان به دست مسلمين افتاد.

جبرئيل امين ، پيروزى على(ع) و سپاه اسلام را به پيامبر(ص) خبر دادند. آن حضرت بر منبر رفتند و پس از حمد و ثناى الهى ، مسلمانان را از فتح مسلمين باخبر نموده و فرمودند كه تنها دو نفر از مسلمين به شهادت رسيده اند

!

پيامبر(ص) و همه مسلمين از مدينه بيرون آمده و به استقبال على(ع) شتافتند و در يك فرسخى مدينه ، سپاه على(ع) را خوش آمد گفتند. حضرت على(ع) هنگامى كه پيامبر را ديدند از مركب پياده شده ، پيامبر(ص) نيز از مركب پياده شدند و ميان دو چشم (پيشانى ) على(ع) را بوسيدند. مسلمانان نيز مانند پيامبر(ص)، از على(ع) قدردانى مى كردند و كثرت غنايم جنگى و اسيران و اموال دشمن كه به دست مسلمين افتاده بود را از نظر مى گذراندند.

در اين حال ، جبرئيل امين نازل شد و به ميمنت اين پيروزى سوره عاديات  به رسول اكرم (ص) وحى شد: والعاديات ضبحا، فالموريات قدحا، فالمغيرات صحبا، فاءثرن نفعا فوسطن به جمعا...

اشك شوق از چشمان پيامبر(ص) سرازير گشت ، و در اينجا بود كه آن سخن معروف را به على(ع) فرمود: اگر نمى ترسيدم كه گروهى از امتم ، مطلبى را كه مسيحيان درباره حضرت مسيح(ع) گفته اند، درباره تو بگويند، در حق تو سخنى مى گفتم كه از هر كجا عبور كنى خاك زير پاى تو را براى تبرك برگيرند!

 پی نوشت:

بحار، ج 21، ص72.

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 - 2:12:49 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   8:42:11 AM

پیامبر اکرم (ص) به على(ع) فرمود: اگر نمى ترسيدم كه گروهى از امتم ، مطلبى را كه مسيحيان درباره حضرت مسيح(ع) گفته اند، درباره تو بگويند، در حق تو سخنى مى گفتم كه از هر كجا عبور كنى خاك زير پاى تو را براى تبرك برگيرند!

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   2:18:32 AM


صدبار شکست و بست و درهم پیوست
تا نام علی مرا در آیینه ببست

من بگسلم از تو با جفای تو و لیک
از مهر علی دلم نخواهد بگسست

آن کس که ولایت تو را منکر شد
برتافت رخ از حقیقت و کافر شد

گر نو طریقتی ست باشد روشن
کز پرتو ذات مرتضی ظاهر شد

آن کس که نه با علی دل خویش بباخت
چیزی نشناخت گرچه بس چیز شناخت

درساخت دلم به هر بدی لیک دلم
با آن که بد علی به لب داشت نساخت

علی اسفندیاری (نیما یوشیج)

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   2:17:23 AM


ای در هوای وصل تو گسترده جانها بالها
تو در دل ما بوده ای، در جست وجو ما سال ها

ای ساکنان کوی تو، مست از شراب بی خودی
وی عاشقان روی تو، فارغ ز قیل و قال ها

سرها ز تو پر غلغله، جان ها ز تو پر ولوله
تن ها ز تو در زلزله، دل ها ز تو در حال ها

تن میکند از جان طرب جا ندارد از جانان طرب
برمقتضای روحها جنبش کند تمثالها

کردی تجلی بی نقاب تابانتر از صد آفتاب
ما را فکندی در حجاب از ابر استدلالها

آثار خود کردی عیان در گلشن حسن بتان
تا سوی حسن بی نشان جانها گشاید بالها

دادی بتانرا آب و رنگ در سینه دل مانند سنگ
در شستشان دام بلا از زلف و خط و خالها

ای فیض بس کند زین انین در صنع صانع را ببین
تا آن زمین کز این زمین افتد برون اثقالها

ملا فیض کاشانی

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   2:16:55 AM


در زیـــر زلــف، روی تو بینــد گـر آفـــــتاب
بـــی پـــــرده جلـــوه گــر نشود دیگر آفــــتاب
روزی کـــه در درون دل مــــــن درآمــــــدی
بــیرون نــکرده بـود سـر از خــاور آفــــــتاب
بــی پــرده وقـــت صــبح بیـــــا بـر کنــار بـام
تــا بـاز پـس کـشد سـر از ایـن مـنظـر آفـــتاب
در محـــفلــی کــه شــمع رخــت جـلوه می کند
پـــروانـــه وار مـــی زنـــد آنــجا پــر آفتـــاب
هــر روز مـی نــهد بـه زمـیـن روی تـابنــاک
گــــویـا بـه بـوی عــاطـفــــت داور آفـــــــتاب
جـویـای کـوی کـیست که در طـی ایـن بـروج
هــــــر روز مـی رود بـه ره دیـــگـر آفــــتـاب
تــا ره بــرد بـه خـاکـــــ در شـحنــه ی نـجــف
گـــردد در آســــمان ز پـــی رهبــــر آـفتـــــاب
زیــن گــونـه بـر سپـهر بـرآمـد از ایــنکه داشت
بـر جـبــــهه داغ بـــنـدگـی حــیــــــــدر آفــــتاب
آن ســــروری کـــــه بــــهـرِ نـــمــازش ز بــاختر
آورد بـــــاز مــعــجــــزِ پــیــغــمــبــر آفـــــــتاب
ای مــــــوکـب جــلال تـو بـر چـرخ گـرم سـیـــر
در آن میـــانـه از همــــــه واپــس تـر آفــــــــتاب
جـــــز مدحــت جــلال تــو حـرف دگـــر نیـــافت
گــــردید پـــای تــا ســر ایـــن دفتـــــر آفــــــتاب
عاشق اصفهانی

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   2:16:20 AM

مــدحت کن و بســتای کسـی را کـه پـیـمبـر
بسـتود و قضـا کرد و بدو داد همه کار

ان کیست بر این حال که بودست و که باشد
جز شـیر خـداونـد جـهـان حــیدر کـرار

ایــن دیــن هــدی را بــه مثــل دایــره ای دان
پـیـغمبـر ما مرکز و حیدر خـط پروردگار

علــــم همــه عـــالم بـــه عــلی داد پـیـمبـر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار

کسایی مروزی

http://sayyed.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 23 اردیبهشت 1393   2:15:15 AM

کس را چه زور و زهره که وصف علــی کند
جــــــبار در مــــــناقـب او گفت هل اتی

زور آزمـــــای قلــــعه ی خیـــبر که بـــند او
در یکـــدگر شکست بــــه بازوی لافتی

مردی که در مصاف زره زره پیش بسته بود
تا پیـش دشــمنان نکننـد پشـت بر عزا

شـــــیر خدا وصـــف در مــیدان و بحر جود
جان بخـش در نماز و جهان سوز در وقا

دیــــباچه ی مــــروت و دیــــوان مــــعرفت
لشکــــــرش فـــــتوت و ســـردار اتــقیا

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دسـت و دامان معصوم مرتضی

سعدی

آخرین مطالب


ماه رجب واعمال خاص آن


این افاطمیون


جملات آموزنده


جملات آموزنده


اربعین حسینی


عاشورا


غدیر


فرصتی استثنایی وفوق العاده


به بهانه شهادت شکافنده علوم


پیوند آسمونی عـــــــلی و زهــــــــــرا


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

69993 بازدید

9 بازدید امروز

38 بازدید دیروز

267 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements