فاطمه زهرا عليهاالسلام دختر پيغمبر اكرم و از دوشيزگان ممتاز عصر خويش بود. پدر و مادرش از اصيل ترين و شريف ترين خانواده هاي قريش بودند. از حيث جمال ظاهري و كمالات معنوي و اخلاقي از پدر و مادر شريفش ارث مي برد. و به عاليترين كمالات انساني آراسته بود
شخصيت و عظمت پيامبر اكرم روز به روز در انظار مردم بالا مي رفت و قدرت و شوكت او زيادتر مي شد به همين علت دختر عزيزش زهرا (عليها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قريش و رجال با شخصيت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاري مي كردند اما پيامبر با خواستگاران طوري رفتار مي كرد كه مي پنداشتند مورد غضب پيامبر قرار گرفته اند.
رسول خدا فاطمه را براي علي (عليه السلام) نگاه داشته بود و مايل بود از جانب او پيشنهاد شود. پيامبر از جانب خدا مأمور بود كه نور را با نور به ازدواج در آورد.
خواستگاری علی علیه السلام
پس علی به خواستگاری آمد وقصد آمدن را بیان کرد
فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگيرم.
پيغمبر نزد فاطمه (سلام الله علیه) رفت، فرمود: دخترم! علي بن ابي طالب (علیه السلام) را به خوبي مي شناسي براي خواستگاري آمده است. آيا اجازه مي دهي ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سكوت كرد و چيزي نگفت. پيغمبر چون آثار خشنودى را در چهره او ديد گفت: الله اكبر و سكوت او را علامت رضايت دانست
توافق
رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) پس ازكسب اجازه به نزد علي آمد و با لبي خندان گفت: يا علي! آيا براي عروسي چيزي داري؟ پاسخ داد: يا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من كاملاً اطلاع داريد. تمام ثروت من عبارت است از يك شمشير، يك زره و يك شتر.
فرمود: تو مرد جنگ و جهادي و بدون شمشير نمي تواني در راه خدا جهاد كني، شمشير از لوازم و احتياجات ضروري تو است. شتر نيز از ضروريات زندگي تو محسوب مي شود، بايد به وسيله آن آبكشي كني و امور اقتصادي خود و خانواده ات را تأمين كني و براي اهل و عيالت كسب روزي نمايي و در مسافرت بارت را بر آن حمل كني، تنها چيزي كه مي تواني از آن صرف نظر كني همان زره است. منهم به تو سخت نمي گيرم و به همان زره اكتفا مي نمايم. يا علي آيا اكنون بشارتي به تو بدهم و رازي را برايت آشكار بسازم؟!
عرض كرد: آري يا رسول الله، پدر و مادرم فدايت، شما هميشه نيك خوي و خوش زبان بوده ايد.
فرمود: پيش از آنكه به نزد من بيايي جبرئيل نازل شد و گفت: يا محمد! خدا ترا از بين مخلوقاتش برگزيده و به رسالت انتخاب كرد. علي (علیه السلام) را برگزيد و برادر و وزير تو قرار داد. بايد دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوري. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاك و نجيب و طيب و طاهر و نيكو به آنان عطا خواهد نمود يا علي هنوز جبرئيل بالا نرفته بود كه تو درب منزل را زدي
خطبه عقد
پيغمبر صلي الله عليه وآله فرمود: يا علي تو زودتر به مسجد برو و من نيز از عقب تو مي آيم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار كنيم و خطبه بخوانيم.
علي (علیه السلام) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حركت نمود. ابوبكر و عمر را در بين راه ملاقات كرد، آنها از جريان كار جويا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزويج كرد، هم اكنون پيامبر در راه است تا در حضور جمعيت، مراسم عقد و خطبه خواني را انجام دهد.
پيغمبر (صلی الله علیه وآله) در حالي كه صورتش از سرور و شادماني مي درخشيد به مسجد تشريف برد، و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع كن. هنگامي كه مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناي فرمود: اي مردم آگاه باشيد كه جبرئيل بر من نازل شد و از جانب خدا پيام آورد كه مراسم عقد ازدواج علي و فاطمه عليها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده كه در زمين نيز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگيرم. سپس نشست و به علي (علیه السلام) فرمود: برخيز و خطبه عقد را بخوان.
علي عليه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و شهادت مي دهم كه بغير از او خدايي نيست. شهادتي كه مورد پسند و رضايت او واقع شود. درود بر محمد صلي الله عليه وآله، درودي كه مقام و درجه اش را بالا برد. اي مردم! خدا ازدواج را براي ما پسنديده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر كرده و بدان امر نموده است. اي مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول كرد. از آن حضرت بپرسيد و گواه باشيد.
مسلمانان به پيغمبر (صلی اله علیه وآله) عرض كردند: يا رسول الله! فاطمه را با علي كابين بسته اي؟
رسول خدا پاسخ داد: آري. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا اين ازدواج را بر شما مبارك گرداند و در ميانتان دوستي و محبت افكند
مذاكره عروسي
علي عليه السلام مي فرمايد: حدود يك ماه طول كشيد و من خجالت مي كشيدم با پيغمبر درباره فاطمه صحبت كنم، ولي گاهي كه خلوت مي شد مي فرمود: يا علي چه همسر نيكو و زيبائي نصيبت شد؟ بهترين زنان عالم را تزويج تو كردم.
روزي برادرم عقيل پيش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسيارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خواهش نمي كني كه فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسيله عروسي شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خيلي ميل دارم عروسي كنم اما از رسول خدا خجالت مي كشم. عقيل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اكنون با من بيا تا خدمت پيغمبر (صلی الله علیه وآله) برويم.
علي با برادرش عقيل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بين راه به ?ام ايمن? برخورد كرده جريان را برايش گفتند. ام ايمن گفت: اجازه بدهيد من با رسول خدا در اين باره مذاكره كنم
ام سلمه و ساير زنان از قضيه خبردار شدند و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله مشرف گشتند. عرض كردند: يا رسول الله! پدر و مادرمان به فدايت، براي موضوعي خدمت شما رسيده ايم كه اگر خديجه زنده بود چشمش بدان روشن مي شد. وقتي پيغمبر (صلی الله علیه واله) نام خديجه را شنيد اشكش جاري شد و فرمود: خديجه؟! كجا مانند خديجه پيدا مي شود؟ هنگامي كه مردم مرا تكذيب نمودند مرا تصديق كرد و براي ترويج دين خدا، اموالش را در اختيار من قرار داد. خديجه زني بود كه خدا بر من وحي فرستاد كه بدو بشارت دهم خانه اي از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد كرد.
ام سلمه عرض كرد: پدرم و مادرم فدايت شود، شما هرچه درباره خديجه مي فرماييد صحيح است. خدا ما را با او محشور گرداند. يا رسول الله! برادر و پسر عموي شما ميل دارد همسرش را به منزل ببرد.
فرمود: پس چرا خودش در اين باره صحبتي نمي كند؟ عرض كرد: از كمروئي اوست.
پيغمبر (صلی الله علیه وآله) به ام ايمن فرمود: علي را نزد من حاضر كن.
وقتي علي (علیه السلام) خدمت پيغمبر مشرف شد فرمود: يا علي! آيا ميل داري همسرت را به منزل ببري.
عرض كرد: آري يا رسول الله.
فرمود: خدا مبارك كند، همين امشب يا فردا شب وسائل عروسي را فراهم مي كنم.
سپس به همسرانش فرمود: اطاقي را براي فاطمه فرش كنيد تا مراسم عروسي را برگزار كنيم . مراسم ازدواج برترين بندگان خداوند در روز اول يا ششم ذي الحجه سال دوم يا سوم هجري انجام گرفت
ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است
زیبنده ترین ارزش زن حفظ حجاب است
پسری دختری را دید وعاشق او شد چند ساعتی باهم قدم زدند که ناگهان بنز گران قیمتی جلوی پای دختر ترمز زد.
دختر به پسر گفت (خوش گذشت ولی من نمیتونم تا آخر عمرم پیاده باشم) دختر سوارشد وراننده به او گفت (خانونم محترم لطفا پیاده شید من راننده ی این اقا هستم)
آدم بره تو پشت بوم چاه بکنه اما اینجوری ضایع نشه مگه نه؟؟؟؟؟
لباس یاس برتن کرد زهرا / کنار دست او بنشست مولا
محمدخطبه خواند زهرا بلی گفت، / غلط گفتم بلی نه “یاعلی” گفت . . .
سالروز پیوند خوشبوترین گلهای گیتی، تبریک و تهنیت
فاطمه جان بسته خدا عقد تورا با علی***
***فاطمه شد چشم وچراغ خانه ات یا علی
سالروز پیوند آسمانی مادر هستی حضرت زهرا س ومولا علی ع مبارکباد
بر اوج محبت علی اوجی نیست / در بحر بجز کرامتش موجی نیست
در کل ممالک و مذاهب به جهان / مانند علی و فاطمه زوجی نیست
سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک
دیدم که به عرش شور و شوقی بر پاست / برپا گر این بزم شعف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده / گفتا که عروسی علی و زهرا است
سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه مبارک باد
مظهر احسان و جود خالق یکتا علیست / نور بخش ماه و خورشید جهان آرا علیست
در میان کل مردان ز ابتدا تا انتها / در مقام همسری، زیبنده ی زهرا علیست . . .
یه مدینه، یه بقیعه، یه امامه ولی حرم نداره
سینه زن ها، کسی نیست تا روی قبرش یه دونه شمع بذاره
غریب آقام غریب آقام غریب آقام، آقام امام صادق
دل بی تاب، دیگه شد آب که تو آفتاب نه سایه بونی داره
نه یه خادم، نه یه زائر نه کنارش یه روضه خونی داره
فدا اشکت، فدا آهت، فدا قبرت آقا، فدای صبرت آقا امام صادق
یعنی میشه بیاد اون روز که ببینم می ریزم آب رو قبرت
مرد خسته دل شکسته دست بسته شبیه جدش حیدر
می برندش نیمه ی شب به زیر لب می گه مادر
غریب آقام غریب آقام، غریب آقام، آقام امام صادق
دل مضطر ،آتیش در، اشک دختر دوباره توی مدینه
زنده کرده یاد مادر یاد بابا یادِ شکسته سینه
غریب آقام غریب آقام، غریب آقام، آقام امام صادق
بغضِ غریبی گلوی عالم را میفشارد و سنگینی داغی جانسوز، بر قلب زمین زخم میزند...
ملائک، کوچه پسکوچههای مدینه را در پیِ مرد بینظیری میگردند که محضرِ مبارکش، منبع فیض آسمانی بود؛ اما چه سود که اینک خوشههای زهرآگینِ کینه منصور، قلب سپیدش را هزار پاره کرده است.
مدینه از برکت نفس او سبز میشد و آفتاب صداقت از منزلگاه اندیشهاش برمیتابید. با کلامش حق را بالنده میکرد و با قیامش در نیمه شبهای تاریک و با کولهباری از هدیه، مستمندان و بینوایان را دلشاد میساخت.
چهرهای دوستداشتنی، رفتاری سنجیده و متین، سینهای انبوه از یقین و تلاشی گسترده در راه دین داشت...
لقبش صادق بود و تمام گفتار و احادیثش صادقانه. وقتی بزرگواری و صداقتش مثل آفتابِ اول صبح میدرخشید، حتی کوردلترین دشمن اهلبیت هم به سپیدی صفاتش گواهی میداد...
وقتی چشمهی علم و دانش جعفری، بیامان میجوشید، خواه مسلمان بودند یا نه، از گرداگردِ عالم به محضر درسش میشتافتند. رۆسای مذاهب در محضرش زانوی ادب میزدند و سرکشترین دشمنانِ خدا نیز، به مقام شامخ او اعتراف میکردند. اینک، چگونه شیعه به رئیس مذهب خود مباهات نکند؟ حال آنکه وسعت این مکتب الهی، شرق و غرب عالم را در زیر پرچم حقانیت خود گرد آورده است.
السلام علیك یا امام جعفر صادق (علیهالسلام) ...
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند:
ایمان برتر از اسلام و یقین برتر از ایمان است و چیزی گرامیتر (کمیابتر) از یقین نیست.
اصول کافی، ج 3، ص 68
بقیع بار دگر محزون است و عالم نیز برای صادق آل محمد (صلاللهعلیهوآلهوسلم) به سوگ نشسته است. نامش جعفر است و لقبش صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند. حضرت امام جعفر صادق (ع) از برترین بندگان خدا و نمونه بارز زهد و پارسایی به شمار میآمدند. گذر روزگار برای ایشان از سه حال خارج نبود: یا روزه داشتند، یا نماز میخواندند و یا ذکر میگفتند.
از فضل و دانش این امام همام و از شاگردان بی شمار ایشان نیز بسیار گفتهاند و همچنان نیز همگان از کمالات این خورشید درخشان امامت و ولایت بهره میبرند. در اینجا هم یك نکته اخلاقی کوتاه را از امام صادق (ع) با یکدیگر مرور میکنیم.
مرحوم قطبالدین راوندی روایت کرده است:
حضرت در جواب فرموند: عمر خویش را بر چهار پایه و رکن اساسی سپری مینمایم:
میدانم آنچه که روزی برای من مقدّر شده است، به من خواهد رسید و نصیب دیگری نمیگردد.
میدانم دارای وظائف و مسئولیتهایی هستم، که غیر از خودم کسی توان انجام آنها را ندارد.
میدانم مرا مرگ در مییابد و ناگهان بدون خبر قبلی مرا میرباید؛ پس باید هر لحظه آماده مرگ باشم.
و میدانم خدای متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و باید مواظب اعمال و حرکات خود باشم. ( 1- مستدرک الوسائل، ج 12، ص 172، ح 15)
جان عالــــم فـــــدای قبــری که | غیر خورشید سایهبانش نیست |
نه ضــریحی نه سقف آینــــهای | بر سرش، غیر آسمانش نیست |
71586 بازدید
69 بازدید امروز
159 بازدید دیروز
1146 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian